داشتن مادری پرخاشگر میتواند بر روابط خانوادگی و زندگی روزمره تأثیرات منفی بگذارد. اما با اتخاذ برخی راهکارها و روشها، میتوانید با مادر پرخاشگر خود سازش کنید و روابطتان را بهبود بخشید. در ادامه، به شما تعدادی راهکار برای مقابله با مادر پرخاشگر خواهم گفت:
مراقبت از خود: در مواجهه با رفتارهای پرخاشگرانه مادر، اهمیت خودمراقبتی را فراموش نکنید. این شامل مراقبت از سلامت روانی و جسمی شما است. زمانهایی را برای استراحت و آرامش خود در نظر بگیرید، و فعالیتهایی که شما را شاد و رضایتمند میکنند را انجام دهید.
ایجاد فاصله مؤقت: در برخی مواقع، بهتر است فاصلهای مؤقت بین شما و مادرتان ایجاد کنید تا آرامش خود را بهبود دهید. این میتواند شامل تعطیلات یا ایجاد فاصلههای روحی و جسمی باشد. در این زمان، به تأمل و تفکر در مورد رابطه خود با مادرتان بپردازید و راهکارهایی برای بهبود آن پیدا کنید.
تقویت مهارتهای ارتباطی: بهبود مهارتهای ارتباطی خود میتواند در روابط با مادرتان تأثیرگذار باشد. یاد بگیرید به شیوهای صمیمی و محترمانه با او صحبت کنید. استفاده از گفتگوهای سازنده و شنیدنی میتواند به کاهش تنشها و افزایش درک متقابل منجر شود.
تأمل و درک عواطف مادرتان: بررسی عواملی که ممکن است باعث رفتار پرخاشگری مادر شوند، میتواند به شما در درک عواطف و نگرانیهای او کمک کند. تلاش کنید به صورت صبور و با احترام با مادرتان درباره این موضوع صحبت کنید. بیان کردن اینکه شما تمایل دارید به درک و حمایت از او بیشتر بپردازید، میتواند رابطهتان را تقویت کند.
مشاوره خانواده: در مواجهه با یک مادر پرخاشگر، ممکن است نیاز به کمک و راهنمایی از مشاور خانواده داشته باشید. مشاوره خانواده میتواند به شما و مادرتان کمک کند تا روشهای سازندهتری را برای حل مشکلات و بهبود روابط خانوادگی کشف کنید.
حفظ حدود و مرزها: حفظ حدود شخصی خود در برابر رفتارهای پرخاشگرانه مادرتان بسیار مهم است. به خود اجازه دهید بدانید کجا باید خط مرز قرار دهید و در برخورد با رفتارهای ناخوشایند، خود را حفظ کنید. مرزهای سالم و محترمانه برای رابطه شما با مادرتان باید رعایت شود.
با مادر پرخاشگر چه کنیم؟ چرا مادرم همیشه عصبانی است؟ پرخاشگری مادر می تواند یکی از رفتارهای طبیعی مادران باشد. مسلما خشم یکی از احساسات طبیعی انسان ها است. هر پدر و مادری هرازگاهی عصبانی می شوند. اگر مادر عصبی نتواند عصبانیت خود را کنترل کند، آسیب های زیادی برای فرزندش به همراه دارد. کنترل پرخاشگری مادر یکی از مهم ترین مواردی است که یک مادر باید نسبت به آن اطلاعات خوبی داشته باشد تا بتواند خشم و عصبانیت خود را کنترل کند. مادر بی اعصاب اصلا نمی تواند روش های تربیتی مناسبی برای فرزند خود داشته باشد. پس اگر با پرخاشگری مواجه شدید در ابتدا باید دلایل پرخاشگری مادر را متوجه شده و سپس از روش های مناسب برای درمان پرخاشگری مادر استفاده کنید.
به دلیل سوالات مکرر شما و همچنین اهمیت بالای درمان پرخاشگری مادر، مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی آویژه به بررسی و تحقیق در رابطه با دلایل عصبی بودن مادر، درمان پرخاشگری مادر و تاثیر عصبانیت مادر بر کودک پرداخته اند. اگر شما نیز به دنبال کسب اطلاعات در رابطه با پرخاشگری مادر و راهکارهای کنترل و درمان آن هستید مطالعه مقاله زیر را از دست ندهید.
مسلما پدر و مادر بودن یکی از سخت ترین مسئولیت های زندگی است. گاهی أوقات شیطنت های زیاد فرزندان، بازیگوشی و گوش ندادن به حرف والدین می تواند مادر عصبی را ایجاد کند. پرخاشگری مادر مسلما از سر دلسوزی برای فرزند است. برخی از مادران نمی توانند ناراحتی و عصبانیت و یا نگرانی های خود در رابطه با رفتارهای فرزندشان را به طور صحیح نشان داده و بیان کنند. آنها از عصبانیت، خشم و پرخاشگری به عنوان راهی برای تربیت فرزند استفاده میکنند. پرخاشگری مادر با کودک از روی دشمنی و یا با نیت آسیب رساندن به فرزند نیست. بلکه این نوع پرخاشگری راهی برای محافظت و مراقبت از فرزند در مقابل خطرات احتمالی است که مورد پذیرش نبوده و می تواند حتی تاثیرات منفی با خود به دنبال داشته باشد.
مادر عصبی می تواند به دلایل مختلفی پرخاشگر شده و بر سر مسائل مختلف با فرزند خود برخورد شدید رفتاری داشته باشد. پرخاشگری شامل رفتارها و گفتارهای مختلفی است مانند: داد و فریاد زدن بر سر کودک، تنبیه فرزند و منع کردن او از چیزی که علاقه دارد، سرزنش کردن و تحقیر او و … . متاسفانه اکثر مادران ندانسته این رفتار را هنگام عصبانیت با فرزندان خود دارند و نمی دانند که این رفتارها نوعی پرخاشگری محسوب می شود. پرخاشگری مادر ربطی به تحصیلات، وضعیت اقتصادی و … ندارد. همه مادران به دنبال تربیت صحیح و درست فرزندان خود هستند. اما برخی از آنها نمی دانند که مادر عصبی و پرخاشگر نمی تواند راهکار مناسبی برای تربیت صحیح فرزندان باشد.
همانطور که در بالا اشاره شد مادر پرخاشگر می تواند رفتارها و گفتار گوناگونی داشته باشد که جز پرخاشگری محسوب می شود. عدم کنترل خشم و عصبانیت و مدیریت نادرست مسائل و مشکلات می تواند از مادر شما یک مادر عصبی و پرخاشگر بسازد. پرخاشگری مادر را می توان از رفتار او به راحتی متوجه شد. برخی از مهم ترین ویزگی ها و علائم مادر عصبی عبارت است از:
هنگام عصبانیت و خشم، به فرزند خود آسیب می رسانند و او را کتک می زنند.
دائم صدای فریاد و جیغ آنها بر سر فرزندان را می شنوید.
با مشاهده کوچکترین رفتار بد فرزند، سریع عصبی شده و پرخاشگری شدیدی را از خود نشان می دهند.
مادر پرخاشگر نسبت به سایر مادران از فرزند خود دورتر هستند و نمی توانند ارتباط مفیدی با فرزندشان برقرار کنند.
دائم استرس و اضطراب زیادی را تجربه می کنند، که گاهی أوقات به خاطر این استرس و اضطراب رفتارهای پرخاشگرانه شدیدی خواهند داشت.
بدون توجه به موقعیتی که در آن قرار دارند و در جمع، با فرزند خود بدرفتاری کرده و او را خجالت زده می کنند.
از تحقیر، سرزنش و توهین به فرزند برای رفع ناراحتی و عصبانیت خود استفاده می کنند.
فرزندان آنها برای درامان ماندن از خشم و پرخاشگری مادر، پنهان کاری می کنند.
مسلما تربیت فرزندان کار بزرگ و بسیار سختی است. ایجاد تعادل بین خواسته های مختلف فرزندان، مسائل مالی، کاری، مدریت خانه و … می تواند به شدت برای والدین سخت باشد. هنگامیکه شرایط مناسب نبوده و آنگونه که تصور می شود پیش نرود، مادر ممکن است کنترل خود را از دست داده و به یک مادر عصبی و پرخاشگر تبدیل شود. دلایل عصبی بودن مادر می تواند متفاوت و منحصر به فرد باشد. علت پرخاشگری مادر به عوامل مختلفی مانند موقعیت مکانی، زمانی و شرایط اقتصادی و … بستگی دارد. به طور کلی برخی از مهم ترین علت پرخاشگری مادران عبارت است از:
همه مادران دوست دارند که فرزندان مودب، با تربیت و باهوشی را تربیت کنند. هنگامیکه مادری با رفتارهای زشت فرزند در جمع روبه رو می شود مسلما إحساس شرمساری میکند. او ممکن است از پرخاشگری به عنوان راهی برای تربیت فرزند خود استفاده کند که نادرست است. پس می توان گفت یکی از علت های اصلی پرخاشگری مادران رفتار نادرست فرزند که می تواند شامل: بد حرفی، گوش ندادن به آنچه که مادر می خواهد، شیطنت و انجام کارهای خطرناک و … باشد.
مسائل و مشکلات مالی، اختلاف با همسر، تعارضات خانوادگی و … می توانند باعث شوند که مادر شما به یک مادر عصبی تبدیل شود. عوامل مختلفی در زندگی وجود دارد که می تواند استرس و اضطراب را دو چندان کند. گاهی مادر برای تخلیه احساسات، استرس و اضطراب های خود از پرخاشگری و عصبانیت کمک می گیرد.
برخی از مادران متاسفانه از بیماری رنج می برند. گاهی تحمل دردها و مشکلات سلامتی برای آنها سخت خواهد شد. در این شرایط ممکن است آنها را یک مادر پرخاشگر و عصبانی ببینید.
الگو رفتاری نادرست در دوران کودکی، تربیت ناصحیح، داشتن پدر و مادر عصبی و پرخاشگر و … می تواند دلایل عصبی بودن مادر باشد. اگر فردی در دوران کودکی خود مورد آزار و اذیت قرار گرفته باشد و یا الگوهای صحیحی برای رفتار خود نداشته باشد، ممکن است در آینده نیز به یک مادر و یا حتی همسر پرخاشگر تبدیل شود.
نداشتن تغذیه مناسب، استفاده بیش از اندازه از فضاهای مجازی و تلفن همراه، اختصاص ندادن زمانی برای رسیدگی به خود، دائم در خانه ماندن، نداشتن معاشرت با دیگران، کمبود خواب و … همگی می تواند شما را به یک مادر عصبی و پرخاشگر تبدیل کند. به عنوان مثال مشکلات کمبود خواب یکی از عواملی است که می تواند شما را تحریک کرده و به یک فرد پرخاشگر و عصبی تبدیل کند. پس رفتارهای نادرست و اهمیت ندادن به خودتان می تواند باعث شود که شما به یک انسان پرخاشگر و مادر بی اعصاب برای فرزندان خود تبدیل شود. شما عزیزان می توانید برای دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه پرخاشگری مادر از مشاوره آنلاین کمک بگیرید.
پرخاشگری یک مشکل رفتاری است که شامل نشانههایی همچون خشونت جسمانی و یا انتقال خشم و خشونت به صورت کلامی و غیرکلامی به دیگران میشود. این رفتارها ممکن است باعث آسیبهای جسمانی و روانی در افراد دیگر شود و برای خود فرد پرخاشگر نیز عواقب منفی داشته باشد.
علتهای پرخاشگری میتواند متنوع باشد و شامل عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی و روانشناختی است. برخی از علل متداول شامل فشارهای روزمره، ناتوانیهای ارتباطی، نارضایتی از خود و جامعه، ناکارآمدی در حل مشکلات، نقص عدالت اجتماعی و همچنین تأثیرات محیطی میباشد.
به منظور کنترل و درمان پرخاشگری، میتوان از راههای زیر استفاده کرد:
آموزش مهارتهای ارتباطی: آموزش مهارتهای ارتباطی سالم به فرد پرخاشگر کمک میکند تا بتواند بهترین راهحلها را برای بیان احساسات و نیازهای خود پیدا کند و در مواجهه با مشکلات، راههای سازنده برای حل آنها پیشنهاد دهد.
مدیریت خشم: افراد پرخاشگر باید یاد بگیرند چگونه با خشم خود کنترل کنند و از راههای سازندهتری برای بیان نارضایتیها و خشمهایشان استفاده کنند. تمرینات مدیریت خشم، مثل تنفس عمیق و فعالیتهای آرامبخش میتواند به فرد در کنترل خشم کمک کند.
تقویت خودآگاهی: فرد باید آگاهی بیشتری نسبت به عوامل تحریککننده خشم خود و نیازها و احساسات خود پیدا کند. با شناخت بهتر خود، فرد میتواند از واکنشهای خشمآور پیشگیری کند و راههای مناسبی را برای مدیریت احساساتش پیدا کند.
مشاوره روانشناختی: در صورتی که پرخاشگری به مراحل نگرانکنندهای رسیده باشد و تأثیرات جدی بر زندگی فرد و افراد اطراف داشته باشد، مراجعه به یک متخصص روانشناسی میتواند بهبود وضعیت را تسهیل کند. روانشناس با بررسی عوامل و عواقب پرخاشگری، راهکارهای مناسبی را برای درمان و کاهش آن پیشنهاد خواهد داد.
نشانه های پرخاشگری چیست؟ چه راه هایی برای درمان پرخاشگری وجود دارد؟ علائم پرخاشگری بسیار متفاوت و گسترده هستند. همه افراد در دوره ای از زمان پرخاشگر می شوند و می توان به راحتی علائم پرخاشگری را در رفتار و گفتار آنها مشاهده کرد. خود شما نیز ممکن است گاهی عصبانی و پرخاشگر شوید. دلیل پرخاشگری برای هر فردی می تواند منحصر باشد. پس پرخاشگری را می توان رفتار طبیعی دانست اما در صورتیکه به یک عادت تبدیل نشده و کنترل پرخاشگری داشته باشید.
اگر اکثر اوقات پرخاشگر هستید و راه های درمان پرخاشگری در بزرگسالان را نمی دانید، نگران نباشید. مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی آویژه به بررسی پرخاشگری زنان و مردان پرداخته اند. آنها دلیل پرخاشگری را مورد بررسی قرار ده و مقاله زیر را برای شما عزیزان نگارش کرده اند. پس مقاله زیر را مطالعه کنید تا درمورد تعریف پرخاشگری، علل پرخاشگری، درمان پرخاشگری و … اطلاعات مفیدی کسب کنید.
تعریف پرخاشگری در روانشناسی به مجموعه ای از رفتارها و اعمال و گفتار گفته می شود که منجر به آسیب جسمی، روانی و مالی برای خود فرد dا دیگران می شود. آسیب رساندن شخصی و روحی به دیگران یکی از مهم ترین ویژگی های افراد پرخاشگر است.
طبق تعریف پرخاشگری، همه افراد ممکن است در برهه ای از زمان رفتار پرخاشگرانه داشته باشند و نتوانند رفتارهای خود را کنترل کنند. این نوع از پرخاشگری طبیعی بوده و موضوعی است که همه افراد آن را تجربه می کنند. اما اگر پرخاشگری آسیب های زیادی را با خود به همراه داشته باشد می توان آن را یک رفتار نامناسب و اختلال پرخاشگری دانست. پرخاشگری شدید می تواند نشانه ای از یک بیماری روانی زمینه ای، اختلال مصرف مواد و یا بیماری جسمی و … باشد.
هدف از پرخاشگری می تواند موارد مختلفی باشد. مانند:
نشان دادن ناراحتی و عصبانیت
راهی برای ابراز خشم
نشان دادن قدرت و سلطه جویی
تهدید برای رسیدن به هدف های خود
واکنش نسبت به رفتار اشتباه فرد دیگر
رقابت و مقایسه با دیگران
راهی برای نشان دادن دردها
و …
می توان انواع پرخاشگری را در دو دسته کلی طبقه بندی کرد. روانشناسان انواع پرخاشگری را به دو نوع اصلی تقسیم کرده اند که شامل: پرخاشگری تکانشی و پرخاشگری ابزاری است. افراد ممکن است در موقعیت های مختلف انواع پرخاشگری ها را تجربه کنند. مسلما همه افراد این دو نوع پرخاشگری را در زندگی خود تجربه کرده اند.
پرخاشگری ابزاری به پرخاشگری غارتگرانه نیز معروف است. این نوع از پرخاشگری هنگامی است که فرد برای رسیدن به خواسته ها و اهداف خود از پرخاشگری کمک بگیرد. پس می توان گفت پرخاشگری ابزاری اهداف خاصی را دنبال می کند و از قبل برنامه ریزی می شود.
در این نوع از پرخاشگری، فرد از عصبانیت، داد و فریاد زدن و به طور کلی پرخاشگری به عنوان وسیله ای برای رسیدن به خواسته و اهداف خود استفاده می کند. مثلا ممکن است شما بر سر موضوعی با همسرتان به توافق نرسیده باشید و او برای رسیدن به خواسته هایش پافشاری کند. او ممکن است از زورگویی، پرخاشگری و داد و فریاد زدن برای رسیدن به آنچه که او می خواهد استفاده کند. این نوع از پرخاشگری همسرتان را پرخاشگری ابزاری می دانیم.
پرخاشگری تکانشی با نام های دیگری مانند پرخاشگری عاطفی یا پرخاشگری واکنشی نیز شناخته می شود. در این نوع از پرخاشگری احساسات قوی فرد باعث ایجاد پرخاشگری خواهد شد. این نوع از پرخاشگری هنگامیکه با عصبانیت شدید همراه باشد می تواند سیستم واکنش حاد تهدید را در مغز تحریک کرده و قسمت های مختلفی از مغز مانند آمیگدال و هیپوتالاموس را درگیر کند. برخلاف پرخاشگری ابزاری این نوع از پرخاشگری اصلا برنامه ریزی نشده است و اغلب در همان لحظه رخ می دهد. در حقیقت پرخاشگری تکانشی را می توان واکنش لحظه ای افراد به احساسات مختلف و موقعیت های دردناک دانست. مثلا ممکن است شما در راه با فردی تصادف کنید، به دلیل ناراحتی های زیاد و عصبانیت واکنش تندی نشان می دهید و شروع به فریاد زدن و دادن زدن و فحش دادن می کنید. این نوع از پرخاشگری را می توان پرخاشگری تکانشی دانست.
همانطور که در بالا اشاره شد انواع پرخاشگری وجود دارد. به همین دلیل پرخاشگری می تواند علائم مختلف و متفاوتی داشته باشد. برخی از علائم پرخاشگری می توانند پنهانی بوده و به گونه ای باشند که شما حتی متوجه پرخاشگری فرد نشوید. ما اکثرا پرخاشگری را با نشانه هایی مانند: داد و فریاد زدن، شکستن اشیاء، ضربه زدن به چیزی، مشت و سیلی زدن، فحش دادن و … می شناسیم . اما پرخاشگری نشانه های مختلفی دارد. مهم ترین و رایج ترین علائم پرخاشگری عبارتند از:
پرخاشگری فیزیکی مانند:
ضربه زدن به دیوار
مشت زدن به میز و وسایل
لگد زدن
سیلی زدن
و یا هر نوع عمل فیزیکی دیگر است که باعث می شود فرد به خودش یا دیگران آسیب فیزیکی برساند.
البته برخی از حرکت های تصادفی و ناگهانی مانند محکم بستن در هنگامیکه باد می آید و یا شکستن لیوان هنگام ظرف شستن و … را نمی تواند نوعی پرخاشگری به شمار آورد. پرخاشگری فیزیکی در پرخاشگری های شدید بسیار قابل هویدا است و شما می توانید به مراتب این علائم پرخاشگری را مشاهده کنید.
مهم ترین علائم پرخاشگری کلامی عبارت است از:
فریاد زدن
بد و بیراه گفتن
تهمت زدن
فحش دادن
توهین کردن
تحقیر کردن
استفاده از سخنان تمسخر آمیز
و …
این نوع از پرخاشگری با هدف آسیب رساندن به شهرت و وجه خوب فرد در مقابل دیگران شناخته می شود. در این نوع از پرخاشگری افراد علائم پرخاشگری خود را با قلدری، شایعه پراکنی و دروغ گفتن و … نشان می دهند. قصد پرخاشگری رابطه ای آسیب رساندن به رابطه های فرد دیگر است.
نشانه های پرخاشگری خصمانه این است که فرد نسبت به موضوعی واکنش عاطفی و احساسی نشان می دهد. علائم پرخاشگری خصمانه با هدف خاص برای صدمه زدن به کسی یا چیزی همراه است. پس نشانه های آن را می توان هر گونه آسیب رساندن به دیگران دانست.
علائم پرخاشگری در این رابطه این گونه است که فرد از هرگونه ابزار و وسایلی برای نشان دادن احساسات منفی به طور غیر مستقیم و پنهانی استفاده می کند. کم محلی کردن، استفاده از حرف های کنایه ای، سرزنش کردن و یا حرف نزدن دانست. برای دریافت اطلاعات بیشتر در این مورد با مشاوره آنلاین تماس بگیرید.
اختلال دو قطبی یک اختلال روانی است که با تناوب ورم و هیپومانی در خلال طولانیمدت همراه است. درمان این اختلال به عنوان یک مسئله مهم در علوم روانشناسی و روانپزشکی مطرح است. در ادامه، راهکارهای مدیریت و درمان اختلال دو قطبی را بررسی میکنیم:
آیا بیماری دو قطبی قابل درمان است؟ چرا فرزندم نوسانات و تغییرات خلقی شدید دارد؟ چگونه تغییرات خلقی را کنترل کنیم؟ مسلما دست و پنجه نرم کردن با اختلال دو قطبی می تواند بسیار سخت و آسیب زننده باشد. اختلال دو قطبی می تواند در روابط، محیط کار، خانواده و تحصیل و … مشکل ایجاد کند. فردی که درگیر این نوع از اختلال است هم خودش و هم اطرافیانش با مشکلات زیادی روبه رو می شوند. به همین دلیل باید هر چه سریعتر به فکر درمان اختلال دو قطبی باشند. برای کنترل و درمان اختلال دو قطبی لازم است عوامل تشدید کننده اختلال دو قطبی را در نظر گرفت و آنها را مهار کرد. همچنین با صبر و تلاش برای بهبود شرایط و از بین رفتن اختلال دو قطبی قدم برداشت.
مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی آویژه به بررسی راهکارهای درمان بیماری دو قطبی، نکاتی برای زندگی بهتر افراد دو قطبی و … پرداخته اند. اگر شما نیز به دنبال یافتن بهترین راهکار برای درمان اختلال دو قطبی هستید یا نمی دانید چگونه با این بیماری به زندگی خود ادامه بدهید، پس مطالعه مقاله کامل و جامع زیر را از دست ندهید.
درمان هایی که برای اختلال دو قطبی وجود دارد مادام العمر است. یعنی فردی که اختلال دو قطبی دارد باید تا آخر عمر خود از داروها و روش های درمانی برای درمان و کنترل اختلال دو قطبی استفاده کند. برخی از تغییرات در روند زندگی روزمره می تواند در نهایت باعث شود که فرد دو قطبی احساس بهتری داشته و از بروز دوره های شدید شیدایی و نوسانات خلقی جلوگیری کند. افراد دو قطبی برای داشتن یک زندگی موفق به ترکیبی از مهارت ها نیاز دارند. حمایت، تحصیل، یافتن پشتیبان و مشاور مناسب از عناصر کلیدی برای بهبودی اختلال دو قطبی است. برخی از مهم ترین راهکارها که باعث ایجاد یک زندگی عالی برای افرراد دو قطبی می شود عبارتند از:
هرگز ارتباط خود را با دیگران قطع نکنید. هرچه بیشتر خود را منزوی نگه دارید و از دیگران دوری کنید، تغییرات خلقی در شما شدیدتر خواهد شد. عدم برقراری ارتباط با خانواده و اطرافیان می تواند افسردگی های شدید را برای شما به همراه داشته باشد. طبق مطالعات انجام شده، شرکت در گروه های حمایتی و درگیر ماندن با دوستان و اعضای خانواده برای بهبود شرایط افرادی که اختلال دو قطبی دارند بسیار مفید بوده است.
اگر بتوانید اطلاعات خود را در مورد بیماریتان افزایش دهید، مسلما بهتر می توانید علائم و نشانه های آن را کنترل کنید. همچنین خواهید آموخت که چگونه از عوامل تشدید کننده اختلال دو قطبی فاصله بگیرید. پس سعی کنید سوالات و نگرانی های خود را از پزشک و یا مشاور بپرسید و به دنبال یافتن اطلاعات بروز در مورد اختلال دو قطبی باشید. درک بیماری به شما کمک می کند تا احساس کنترل بیشتری داشته باشید.
گزارش روزانه از خلق و خو و تفکر در مورد تغییرات اخلاقی می تواند به شما کمک کند تا بهتر علائم دو قطبی بودن را در رفتار خود پیدا کنید. این کار کمک میکند که شما بتوانید آنها را کنترل و مدیریت کنید. اگر شما بتوانید تغییرات خلقی خود را متوجه شوید، می توانید قبل از بدتر شدن شدت آنها را متوقف یا کاهش دهید. دانستن علائم و نشانه های اختلال دو قطبی کمک می کند که شما عوامل استرس زا و عوامل تشدید کننده اختلال دو قطبی را مانند کمبود خواب، تعارض در روابط، تغییرات فصل و … را بهتر بشناسید و آنها را کنترل کنید.
شما می توانید از مهارت های مقابله ای برای کنترل علائم خود کمک بگیرید. مهارت های مقابله ای شامل فعالیت هایی می شوند که به شما کمک می کنند احساس آرامش بیشتری داشته باشید. بهتر بتوانید با دیگران ارتباط برقرار کنید و عادت های سالم خود را افزایش دهید. فهرستی از مهارت هایی که باعث ایجاد این احساسات در شما می شوند تهیه کنید تا هنگام بروز مشکلات و نوسانات خلقی از آنها استفاده نمایید.
بزرگترین مهارت مقابله ای و عملکردی که برای پیشگیری از شیدایی و افسردگی می توانید انجام دهید ایجاد یک برنامه روزانه سالم است. روتین خاصی را برای زندگی ود در نظر بگیرید. به یاد داشته باشید که شما باید به طور مداوم دارو مصرف کنید، خواب کافی داشته باشید، ورزش کنید و … . این موارد به بهبود خلق و خوی شما و کاهش ابتلا به شیدایی کمک بسزایی می کند. زمانی را برای استراحت کردن و رهایی از استرس ها و اضطراب های زندگی اختصاص دهید. این کار خلق و خوی شما را تثبت کرده و از تغییرات شدید خلقی دور می کند.
مسلما اختلال دو قطبی اگر درمان نشده و برای مدیریت آن هیچ قدمی بر نداشت می تواند مشکلات زیادی را به همراه داشته باشد. آسیب های اختلالات دو قطبی بسیار گسترده بوده و تنها برای خود فرد نیست. بلکه خانواده و دوستان و اطرافیان او را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. برخی ازمهم ترین عوارض اختلال دو قطبی که درمان نشده است عبارتند از:
روابط آسیب دیده
منزوی و گوشه گیر شدن فرد
مصرف مواد مخدر و الکل
خودکشی و یا داشتن افکاری در مورد خودکشی
مشکلات اقتصادی و مالی
مشکلات حقوقی
عملکرد ضعیف در مدرسه، کار و یا خانواده
دوری از فعالیت های اجتماعی و کارهای بزرگ
نداشتن انگیزه برای رسیدن به رویاها و اهداف در زندگی
نداشتن زندگی موفق و شاد
و …
تشخیص اختلال دو قطبی بر عهده مشاور و یا روانپزشک است. او با استفاده از ابزارهای مختلفی می تواند تشخیص دهد که فردی دچار اختلال دو قطبی است یا خیر؟ برخی از راه های تشخیص بیماری دو قطبی که توسط مشاور مورد بررسی قرار می گیرد عبارتند از:
در معاینه های فیزیکی پرونده پزشکی شما نیز مورد بررسی قرار می گیرد. سوالاتی در مورد علائم، سابقه بیماری در خانواده، تجربیات و … از مراجعه کننده پرسیده می شود.
از آزمایشاتی مانند آزمایش خون برای رد سایر بیماری هایی که ممکن است علائم یکسانی با اختلال دو قطبی داشته باشند، استفاده می شود. مانند پرکاری تیروئید.
همچنین برای تشخیص نوع اختلال دو قطبی مشاور یا روانپزشک از راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی( DSM) کمک می گیرد. همچنین از تست های اختلال دو قطبی برای تشخیص نوع اختلال و میزان پیشرفت آن در روان شما استفاده می کنند.
طبق تحقیقات انجام شده افرادی که مبتلا به اختلالات دو قطبی هستند، به احتمال زیاد بیماری های دیگری نیز مانند بیماری های زیر را دارند.
بیش فعالی یا اختلال نقص توجه
اختلالات مربوط به مصرف مواد
اضطراب
اختلال استرس پس از سانحه
و …
افرادی که اختلال دو قطبی دارند باید مادام العمر تحت درمان قرار بگیرند. زیرا اختلال دو قطبی یک بیمای مادام العمر است. آنها باید دارو مصرف کنند و تحت نظر روانشناس یا مشاور باشند. در برخی از شرایط فرد باید چندین ماه و یا چند سال با مشاور به دنبال راه درمانی باشد که برای او بیشترین تاثیر را دارد.
به طور کلی درمان اختلال دو قطبی به اکثر افرادی که از اختلال دو قطبی رنج می برند می تواند کمک موثری کند. حتی افرادی که شدیدترین علائم اختلال دو قطبی را دارند می توانند تحت درمان و کنترل قرار بگیرند. درمان هایی که برای این نوع از اختلال موثر هستند شامل ترکیبی از موارد زیر هستند.
روان درمانی یا گفتار درمانی
داروها
عادت های مفید سبک زندگی مانند یوگا، مدیتیشن و ورزش کردن و … .
استراتژی های خود مدیریتی مثل شناسایی علائم اولیه و دوری از عوامل تشدید کننده اختلال دو قطبی
درمان های تشنج الکتریکی هنگامیکه دارو پاسخگو نمی باشد و یا به دنبال کنترل سریع علائم اختلال دو قطبی هستییم.
و …
اگر افراد در کنار اختلال دو قطبی، سایر بیماری های سلامت روان مانند اضطراب، افسردگی و … را نیز داشته باشند، درمان می تواند کمی دشوارتر باشد. زیرا استفاده از داروهایی برای درمان سایر بیماری ها ممکن است اختلال دو قطبی را بدتر کرده و به عنوان محرک دو قطبی شناخته شود. حتی برخی از داروها ممکن است دوره های شیدایی را ایجاد کند. برای دریافت اطلاعات کامل دراین زمینه با مشاوره آنلاین تماس بگیرید.
اختلال دوقطبی (بیپولاریته) یک اختلال روانی است که تأثیر بر روحیه و انرژی فرد دارد. این اختلال در سیستم عصبی مرتبط با تنظیم وضعیت هیجانی بروز میکند و باعث تغییرات شدید در حالت روحی فرد میشود. در طول زمان، فرد با اختلال دوقطبی تجربههای عمدهای از روحیه بالا (مانیا یا هیپومانی) و روحیه پایین (افسردگی) را تجربه میکند.
این اختلال بر خلاف تغییرات روزمره در حالت روحی، تغییرات ناگهانی، شدید و غیرمعقول را ایجاد میکند. در طی دوره مانیا، فرد تحت تأثیر احساسات بسیار بالا و افکار هیجانی شدید قرار میگیرد. او ممکن است احساس بینیازی از خواب و استراحت، افکار بیانتها، افزایش انرژی، رفتار بیانضباطانه و خشونت آمیز، افزایش خوداعتمادی، خلق و خوی آزادی، و افکار خطرناک داشته باشد.
در دورههای افسردگی، فرد تحت تأثیر روحیه پایین و ناامیدی قرار میگیرد. او ممکن است احساس افسردگی عمیق، کاهش انرژی، بیاشتهایی، مشکل در خواب، احساس بیارزشی و گیجی، فکرهای منفی و خودکشی داشته باشد.
علت ایجاد اختلال دوقطبی هنوز به طور دقیق مشخص نشده است، اما به عوامل مختلفی نظیر عوامل ژنتیکی، عوامل محیطی، نارسایی شیمیایی در مغز و تنظیمهای هورمونی مرتبط با سیستم عصبی مربوط میشود. همچنین، استفاده از مواد مخدر و مصرف بیرویه الکل نیز میتواند در بروز اختلال دوقطبی نقش داشته باشد.
اختلال دوقطبی ممکن است تأثیرات زیادی بر زندگی فرد داشته باشد. به همین دلیل، تشخیص صحیح و درمان مناسب از اهمیت بالایی برخوردار است. در صورت تشخیص این اختلال، درمان شامل ترکیبی از داروها، مشاوره روانشناختی و تغییرات در شیوه زندگی میتواند بهبود و کنترل بهتری بر روحیه فرد و کیفیت زندگی او ایجاد کند. همچنین، پشتیبانی از خانواده و حمایت اجتماعی نیز میتواند بهترین نتایج را در مدیریت این اختلال به ارمغان بیاورد.
اختلال دو قطبی چیست؟ دو قطبی ها چگونه افرادی هستند؟ علت اختلال دو قطبی چیست؟ اختلال دو قطبی یکی از اختلالات خلقی مزمن شناخته می شود. همانطور که از نام این اختلال پیداست شامل دو قطب افسردگی و شیدایی است. افراد دو قطبی دائم تغییرات شدید خلقی را تجربه می کنند. به همین دلیل بیماری دو قطبی می تواند برای افراد مشکلات زیادی را به همراه داشته باشد. برای تشخیص اختلال دو قطبی ابتدا باید به دنبال نشانه های دو قطبی بودن باشید. اگر شما نیز إحساس می کنید علائم افراد دو قطبی را دارید نگران نباشید، با استفاده از داروها و تغییرات شیوه زندگی و گفتار درمانی، دو قطبی بودن را می توان کنترل و درمان کرد.
به دلیل سوالات مکرر در مورد علائم اختلال دو قطبی، علت بیماری دو قطبی و … مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی آویژه به بررسی و تحقیق در رابطه با بیماری دو قطبی، علائم و دلایل و … این بیماری پرداخته اند. مطالعه مقاله زیر شما را با اختلال دو قطبی بیشتر آشنا می کند. پس اگر به دنبال دریافت اطلاعات کامل در مورد دو قطبی بودن هستید، مقاله زیر را مطالعه کنید.
همانطور که در بالا اشاره شد، اختلالات دو قطبی یکی از اختلالات خلقی مزمن است که باعث ایجاد تغییرات شدیدی در خلق و خو، رفتار، توانایی و عملکرد و انرژی فرد می شود. دو قطبی بودن توسط انجمن روانپزشکی اختلالات آمریکا به عنوان یک گروه از اختلالات مغزی شناسایی شده است. اختلال دو قطبی می تواند ساعت ها، ماه ها و یا حتی سال ها برای فرد مشکل ایجاد کند و انجام کارهای روزانه و روابط با دیگران را با مشکل مواجه سازد.
می توان به زبان ساده دو قطبی بودن را این گونه تعریف کرد که فردی که دو قطبی دارد ممکن است لحظاتی را شاد و سرحال باشد و سپس بعد از چند دقیقه، بدون هیچ دلیل روشنی ناراحت و افسرده بنظر برسد. استفاده از کلمه دو قطبی را نیز می توان به این دلیل دانست که فرد درگیر این اختلال نوسانات زیادی بین خلقیات خوب و بد دارد.
برخلاف نوسانات خلقی که افراد گاهی به دلایل مختلف دچار آن می شوند، تغییرات خلقی در افراد دو قطبی آنقدر شدید است که می تواند به عملکرد فرد در تحصیل یا کار، روابط او با دیگران و توانایی هایش آسیب برساند. البته این موضوع را در نظر داشته باشید که افراد درگیر دو قطبی همیشه و در همه ساعت ها نیز علائم اختلال دو قطبی را ندارند. آنها دوره های مختلفی از نوسانات خلقی و … را تجربه می کنند.
در قدیم به اختلال دو قطبی، افسردگی شیدایی یا اختلال شیدایی_افسردگی می گفتند. دلیل این نام گذاری را می توان این دانست که افراد دچار دو قطبی دوره های شیدایی و افسردگی را طی می کنند. دو قطبی أنواع مختلفی دارد که افراد می توانند بسته به علائم دو قطبی و میزان آن در دسته های مختلف جای بگیرند. می توان اختلالات دو قطبی را در سه دسته مختلف تقسیم کرد. سه دسته اختلال دو قطبی عبارتند از:
این اختلال دو قطبی، یک اختلال شیدایی_افسردگی است. این اختلال هم می تواند با دوره های روان پریشی همراه باشد و هم بدون دوره های روان پریشی. این دوره های شیدایی حداقل 7 روز طول می کشند و تقریبا هر روز بیشتر از یک ساعت فرد را درگیر خود می کنند. در این نوع اختلال دو قطبی گاهی علائم اختلال دو قطبی آنقدر شدید است که فرد به مراقبت های پزشکی و مراجعه به روانپزشک احتیاج دارد.
این نوع از اختلال دو قطبی دوره های متناوب هیپومانیک و افسردگی را شامل می شود. دوره های هیپومانیک به نسبت دوره های شیدایی، که در اختلال دو قطبی نوع یک به آن اشاره شد، شدت کمتری دارند. افراد مبتلا به این اختلال با مشکلات شدید در عملکرد روزانه همراه نیستند.
شامل چرخه ای از اختلال دو قطبی است که باعث ایجاد دوره های کوتاه مدت هیپومانیک و افسردگی می شود. افراد درگیر اختلال دو قطبی سیکلوتیمیک حالت خلقی مزمن ناپایدار دارند. ممکن است افراد مبتلا به این اختلال دوره های کوتاهی از خلق و خوی طبیعی را داشته باشند. این دوره خلق و خوی طبیعی کمتر از هشت هفته طول میکشد و بعد از آن مجدد نوسانات خلقی ادامه خواهد داشت.
در بالا به طور مکرر به دوره های شیدایی و افسردگی اشاره شد. اما آیا می دانید دوره های شیدایی چیست؟ افسردگی در اختلال دو قطبی چه جایگاهی دارد؟
دوره های شیدایی یکی از ویژگی های اصلی اختلال دو قطبی نوع یک است. شیدایی وضعیتی است که در آن فرد در یک دوره حدودا طولانی خلق و خوی غیر عادی خواهد داشت، تحریک پذیری او به شدت بالا می رود و تغییرات بسیار شدیدی در افکار، احساسات، رفتار، عملکرد و … بوجود می آید. تغییرات این گونه افراد را می توان به راحتی متوجه شد. اگر در اطرافیان شما فردی دچار اختلال دو قطبی شدید باشد شما می توانید تغییرات و قرار گرفتن او در دوره شیدایی را متوجه شوید.
دوره های شیدایی می تواند باعث شود که افراد در فعالیت ها و کارهای آسیب زننده که می تواند مشکلات جسمی، اجتماعی، مالی و روانی را برای آنها به همراه داشته باشند، شرکت کنند. مثلا فرد درگیر شیدایی ممکن است رانندگی خطرناک و خارج از احتیاط را داشته باشد که ممکن است به سلامت جسمانی او به شدت آسیب برساند و یا آسیب مالی با خود به همراه داشته باشد.
دوره های شیدایی گاهی روان پریشی را نیز با خود به همراه دارند. برخی از علائم روان پرشی مانند: هذیان و توهم ممکن است در افراد دو قطبی که از شیدایی رنج می برند دیده شود. این علائم می تواند باعث ایجاد مشکل برای تشخیص اختلال دو قطبی از سایر اختلالات مانند اسکیزوفرنی می شود.
نوع دیگری از شیدایی نیز وجود دارد که آن را هیپومانیا می نامند. هیپومانیا شکل ضعیفی از شیدایی است و میزان شدت آن بسیار کمتر است. هیپومانیا به اندازه دوره های شیدایی اختلال دو قطبی نوع یک ادامه دار نخواهد بود و مدت زمان آن به نسبت کمتر است. همچنین در عملکرد روزانه افراد اختلال ایجاد نمی کند.
اختلال دو قطبی می تواند همراه با خود دوره های افسردگی را نیز داشته باشد. در طول دوره های افسردگی افراد دو قطبی، خلق و خوی آنها ضعیف شده و علاقه خود را به انجام دادن فعالیت هایی که قبلا از آنها لذت می بردند از دست می دهند. در اختلالات دو قطبی برخی از علائم شایع افسردگی را نیز می توان مشاهده کرد مانند:
تغییرات در اشتها که می تواند برای برخی از افراد پرخوری و برای برخی کم خوری و بی اشتهایی باشد.
خستگی و بی حوصلگی
داشتن احساس بی ارزشی و ناامیدی
نشانه های دو قطبی بودن می تواند در افراد مختلف باشد. همچنین بسته به اینکه شما کدام نوع از اختلال دو قطبی را دارید، می تواند نشانه های دو قطبی بودن برای شما با سایر افراد متفاوت باشد. مثلا مهم ترین علائم اختلال دو قطبی نوع یک، دوره های شیدایی است. در حالیکه افراد مبتلا به اختلال نوع دو دو قطبی دوره های هیپومانیک را تجربه می کنند. برخی دیگر از افراد دو قطبی هم دوره های هیپومانیک و هم شیدایی را با هم تجربه می کنند. پس می توان گفت الگوی خاصی برای اختلال دو قطبی وجود ندارد. همچنین بستگی به عوامل تشدید کننده اختلال دو قطبی، نشانه ها و علائم آن نیز می تواند شدیدتر شود. میزان افسردگی و شیدایی از فردی به فرد دیگر متغیر است و حتی برای فرد می تواند در زمان های مختلف، متفاوت باشد.
به همین دلیل ما برای بررسی علائم اختلال دو قطبی و نشانه های دو قطبی بودن هر کدام از فاکتورهای اختلال دو قطبی را به صورت جداگانه بررسی کرده ایم و نشانه های آنها را که در نهایت علائم اختلال دو قطبی نامیده می شوند برای شما عزیزان دسته بندی کرده ایم.
داشتن امید بیش از اندازه و خارج از چارچوب
شادی و هیجان های افراطی و بیش از حد
بی قراری و کلافه بودن
تغییرات شدید در خلق و خو و نوسانات خلقی، مثلا در کسری از ثانیه از یک آدم شاد به یک انسان غمگین تبدیل می شوند.
اختلالات خواب و نیاز کم به خوابیدن
افکار هیجانی و بی منطق
انرژی زیاد و خارج از کنترل و یا کمبود انرژی و ناامیدی
قضاوت های عجولانه و ضعیف. مثلا ترک کار به طور ناگهانی
رویا پردازی های زیاد و ساختن آینده رویایی در ذهن
رفتارهای پرخطر مانند مصرف مواد مخدر، الکل و یا رابطه های نامشروع
احساس قدرتمند بودن غیر عادی
توهم و هذیان
افرادی که علائم اختلال دو قطبی نوع یک را دارند و دوره های شیدایی را تجربه می کنند در اغلب أوقات از پیامدهای منفی و آسیب هایی که رفتارشان برایشان به همراه دارند بی خبرند. اگر شیدایی برای افراد بسیار شدید باشد، ممکن است برای حفاظت از فرد مبتلا به اختلال دو قطبی و اطرافیان او نیاز باشد که فرد را بستری کنند. برای دریافت اطلاعات بیشتر در این زمینه با مشاوره آنلاین آویژه تماس حاصل فرمایید.